توسط یه ادم غرق شده که خدا نجاتش داد | چهارشنبه دوم شهریور ۱۴۰۱ | ۱۲:۵۲ ب.ظ سلامخیلی وقته ننوشتم اینقدر کار وگرفتاری پیش اومده که راستش حس نوشتن نداشتم کلا وبلاگ یادم رفته بود البته هرزگاهی می اومدم وبلاگها رو میخوندمبگم که خردادماه رفتم دکترزنان روزای تخمک گذاری بدن رفتم سونو وازمایش دکتراب پاکی رودستم ریخت گفت اصلا تخمک فعال نداری ذخیره تخمدانت هم صفر هست تخمک هات مشکل دارند خدامیدونه چه گریه ها کردم ضجحه ها زدم خون گریه کردم گفتن چاره تخمک اهدایی هست اونم با وجود وضعیت من معلوم نیست بشه یانهدیگه بعداز6سال مادرشوهر دعوت کرد برم خونه اشون که باهمسر رفتم با قطار رفتیم مادرشوهر زمینگیرشده بود زبونش هنوز تند تیز بودالبته احترام منوخیلی داشت ولی دلم براش خیلی سخوت کنترل دسشویش رو نداشت لگن زیرش میذاشتن البته خودش هم تنبلی میکرد خودش حرکت نمیکرد تموم
مدت دوهفته ای که اونجا بودیم همسر وپدرش تروخشکش میکردن من فقد ظرف میشتم وغذا درست میکردمدکتر رفتم یکی بهم گفت ذخیره تخمدان ملاک نیست وخلاص تحت نظر یه دکتر رفتم برنامه غذایی و دارو بهم داده که راستش عمل کردن به برنامه غذایی برام سخته .متاسفانه باوجود نخوردن ها کاهش وزنی نداشتم و دوهفته دیگه باید برم ازمایش بدم که ببینم چطور شدهازالان استرسش رو دارم خدایا بهم رحم کناواخر مهر تصمیم داریم با ماشین خودمون برای دومین بار بریم تهران و قراره همسر با مادرپدرش حرف بزنه امکان داره سال دیگه انتقالی بگیریم برای رفتن به تهران چون اوناتنها هستن وبیمار وباهیج نوع پرستاری هم کنار نمیان خودم دلم نمیخواد بریم تهران qap man...
ما را در سایت qap man دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : qapmano بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 7 مهر 1401 ساعت: 21:19